آی تی استارت: در سیر تحولات اجتماعی، خانواده نیز به عنوان نهادی اجتماعی، دچار دگرگونی شده است. خانواده گسترده در تسری از پیوندهای قومی - عشیرتی و سنتی به خانواده تکهستهای مستقل و رها شده در جامعه نوین تبدیل شده است. محیط ثابت با عناصر آشنا و اطمینان بخش خود، جای خود را به کلانشهرهایی با محیطی متغیر و عناصر دائمالتغیر و پراسترس داده است. پیوند با طبیعت کمرنگتر شده و فقر تجربههای حسی مشهودتر میشود. خانواده تکهستهای، لایههای چندگانه نسلی را کنار گذاشته و روز به روز محدودتر میشود. زنان با موفقیت در تحصیل و به دست آوردن مشاغل اجتماعی و کسب درآمد موفقیتی برابر با مردان مییابند و حضور فیزیکی آنان در محیط خانواده کمتر میشود. چند شغلهبودن سرپرست خانواده ابعاد این مساله را بیشتر دامن میزند. کاهش تعداد اعضای خانواده و کم شدن هرچه بیشتر فضای فیزیکی خانواده و محصور شدن در آپارتمانهایی با حداقلترین فضا و ضوابط خاص خود، ابعاد تنهایی کودکان را وسیعتر میسازد. بالا رفتن سن ازدواج محصول دیدگاهها و معیارهای نوظهور و مشغلههای زندگی معاصر، والدینی را پدید میآورد که با فاصله زمانی بیشتر از کودکان خود، ناتوان از ارضاء نیازهای جسمی - جنبشی و معنوی آنان است. از سوی دیگر، سوق دادن کودکان به سمت دنیای مجازی حاصل وسایل مدرن ارتباطی و بمباران شدن جغرافیایی ذهنی کودکان از لایههای پنهان فرهنگی در بازیها و فیلمهای دنیای مجازی و ایجاد کولاژهای فرهنگی سبب مشکلات عدیدهای میشود. افراط در پناه بردن به دنیای مجازی به قصد پر کردن خلا حسی - عاطفی منجر به ظهور کودکانی با شاخصههای خودمداری - عصبیت و پرخاشگری و ناباوری میشود. این تاثیرات نامطلوب در سیر زمان خود را بیش از پیش آشکار میسازد. مطالب گفته شده به معنای انکار ارزشمندی تحولات مثبت اجتماعی و دستاوردهای موثر فناوری در رشد و گسترش جامعه و هوش فردی نیست. ارد بزرگ متفکر و جامعه شناس برجسته می گوید : بی پناهی و سرگردانی کودک امروز بیش از هر زمان دیگری ست . تاکید بر کاستیهای جانبی به قصد شناسایی و ارائه راهکارهای علمی و عملی است تا کودکانمان در جان پرشتاب و متغیر کنونی کمتر آسیبپذیر شوند و بتوانند لذت کودکی را تجربه کنند.
شادی کجاست ؟ جای که همه ارزشمند هستند . ارد بزرگ در ژرفای هر آدمی چون غنچه ای، ناگهان میشکفد و تن و روان آدمی را مالامال از شادی میکند. بیگمان، ارزشمند انگاری و شادی از ویژگیهای غریزه زندگی (اروس) میباشد که با هرگونه انزوا خواهی صوفیانه زاهدانه و یا هندی که زاده ی غریزه ی مرگند در رویارویی شدید است. میل به تخریب یا میل به گوشه گیری (که نخستین خشمی است رو به بیرون و دومی گرایش خشم به درون) هرکدام نشانه های از آز و نیاز را در خود میپرورند و به همین شوند با شادی که زاده ی عشق به زندگی است بیگانه اند. شاید به همین شوند است که اشو زرتشت، نیکی را همتای زندگی، شادی و هستیوری، در پیکره ی هاژه سرشار از آدمی میداند و بدی را با نازندگی، مرگ و شیون و مویه همذات میپندارد. شادی ناب آن زمان روی میدهد که هر انسان، دیگران را چون خود، یاوری برای پیروزی نیکی بر بدی میداند (ریشه ی اندیشه ی ایرانی) و این یاوری برای به کردار رسیدن راهی جز ارزشمندن دانستن همه ی اندامواره های انسانی آن برای خود نمیشناسد. ازین روست که سعدی بنی آدم را اعضای یک پیکره میداند. این گفته ارد بزرگ بی شک آرمانشهر همه آگا...
نظرات
ارسال یک نظر